مرد خوشبخت (داستان کوتاه )
 
آدم زمینی
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
نويسندگان
شنبه 14 خرداد 1390برچسب:, :: 18:12 ::  نويسنده : آدم زمینی

در روزگار قدیم پادشاهی بود که به بیماری سختی دچار شده بود .از هیچ چیز لذت نمی برد و هیچ چیز شادش نمی کرد نه می تونست غذا بخوره و نه خوابش می برد . . روز بروز ضعیف تر و رنجورتر می شد ( بقول امروزی ها دچار افسردگی حاد شده بود ) پزشکان دربار هر چه راه معالجه بلد بودند امتحان کردند اما نتیجه نگرفتند  . اوضاع شاه هر روز بدتر می شد تا اینکه یکروز طبیب حاذقی از سرزمینی دور به اون کشور اومد و بیماری پادشاه رو تشخیص داد و نسخه عجیبی برای او پیچید . گفت که تنها راه معالجه پادشاه اینه پیراهن یک مرد خوشبخت رو به تن کنه . وزیر و همه درباریان بدنبال پیدا کردن یک مرد خوشبخت همه اون سر زمین رو جستجو کردند اما هر په بیشتر گشتند کمتر یافتند . یکی ار بی پولی می نالید ، یکی از بیکاری ، یکی کارداشت امااز اون راضی نبود ، یکی همسر نداشت ، یکی فرزند .یکی همسر و فرزند داشت اما فرزندانش ناباب بودند خلاصه هیچکس کاملاً خوشبخت نبود . کم کم همه داشتند ناامید می شدند که یک شب وزیر از زیر پنجره قصرش صدای مردی رو شنید که داشت باخودش می گفت « خدا رو شکر همه روز رو کارکردم و حالا غذامو خوردم و با شکم سیر می رم و راحت تا صبح می خوابم دیگه از من خوشبخت تر تو دنیا پیدا نمی شه .» وزیر با عجله خودش رو از کاخ بیرون انداخت و دوان دوان بزیر پنجره اتاقی که توش بود رسوند تا مرد خوشبخت رو ببینه و پیراهنش رو برای شاه بگیره اما با تعجب فراوان دید که مرد خوشبخت اونقدر فقیره که اصلاً پیراهنی نداره .

اولین بار که این داستانو خوندم 12-13 ساله بودم ولی خیلی روم تاثیر گذاشت برای همین بارها و بارها خوندمش و هر بار دلم گواهی می داد که درسته . هنوز هم تو زندگیم تحت تاثیر همین داستان بظاهر ساده هستم و خیلی راحت بخاطر نعمتهای حتی کوچیکی که خداوند بهم عطا کرده احساس خوشبختی می کنم . این داستان باعث شد تو باورم بشینه که خوشبختی در داشتن نیست ، در نخواستنه و در واقع بزرگترین ثروت استغناست .


نظرات شما عزیزان:

sara
ساعت14:21---31 خرداد 1390
salam ,mamnon ke behem sar zadi,fasle emtehanate az tarafiam kheili hesesho nadaram biam,vaghean delet tangide bod ?


پاسخ:
پاسخ: areh vaghean delam tang shod .har rooz omadam sar zadam ama didam azat khabari nist


طیبه.شروعی دوباره
ساعت16:14---16 خرداد 1390
واقعا لذت بردم. مرسی به خاطر تقدیمتون مثل هدیه کتاب بود برام.
بنظر من خوشبختی در قانع بودنه نه نخواستن. به هرچی داری قانع باش. بنظرم پول خوبه ولی درحدی که نیازات انسان رفع بشه


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 575
بازدید کل : 64556
تعداد مطالب : 117
تعداد نظرات : 349
تعداد آنلاین : 1