درست یا غلط
 
آدم زمینی
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
نويسندگان
سه شنبه 7 تير 1390برچسب:, :: 16:45 ::  نويسنده : آدم زمینی

یکی از آشناهام خانمی است که صاحب یه خونواده 6 نفریه .

 چند سال پیش همسرش برای یه ماموریت علمی برای مدت یک سال به خارج از کشور رفته بود و مسئولیت تمام کارهای خونواده به گردن خودش افتاده بود در همین مدت یکی از بچه هاش تصادف کرد و بسختی صدمه دید . البته خوشبختانه اسیب جبران ناپذیری بهش وارد نشده بود اما دو سه ماهی گرفتار درمانش شده بود . با داشتن شغل نسبتاً پر مسئولیت بیرون و کار های خونه و مسئولیت بچه ها که کوچکترینشون هنوز مهد کودک می رفت و حالا پرستاری و مراقبت از یه مصدوم خیلی بهش فشار می اومد بخصوص که حتی از پشتیبانی مالی شوهرش هم توی اون مدت محروم شده بود که باید با اضافه کاری در محل کارش جبرانش می کرد. چون هیچکدوم از بستگانش ساکن شهری که اون زندگی میکرد نبودن روی کمک دراز مدت هیچکدومشون برای نگهداری از بچه ها نمی تونست حساب کنه . این خانم در مورد تصادف پسرش هیچی به شوهرش نگفت و به همه بستگان هم سپرد که کسی چیزی بهش نگه . منطقش هم این بود که گفتن قضیه به شوهرش که از اونا دوره و نمیتونه هم به این زودی برگرده و از اون راه دور کاری از دستش بر نمیاد غیر از اینکه اون رو ناراحت و نگران کنه و تحمل دوری رو براش سخت تر هیچ پیامدی نداره . وقتی که همسرش بعد از پایان ماموریت به خونه برگشت و با دیدن جای زخم کوچکی که رو گردن پسرش بود پرسید چی شده ؟ زن خیلی با آرامش بهش گفت خدا رو شکرکن که پسرمون رو دوباره بهمون داده و بعد همونطور آرام آرام براش تعریف کرد که چه اتفاقی افتاده .

بنظر شما کار اون خانم درست بوده یا غلط؟

این کارش چه تاثیری می تونه روی همسرش داشته باشه؟

اگه شما جای همسر اون خانم بودید چی فکر می کردید ؟

آیا در سفر های دیگه ای که ممکن بود پیش بیاد همیشه استرس این رو نداشتید که وقتی همسرتون میگه همه چیز مرتبه  نگران نباش ، مشکل حادی پیش اومده باشه و اون ازتون مخفیش کرده باشه .

آیا اون رو تحسین نمی کنید که خواسته شما رو از استرس بی نتیجه ای که از دونستن موضوع بهتنون وارد می شد محافظت کنه .

وهزار تا آیای دیگه

لطفاً نظرتون رو در این مورد بیان کنید



نظرات شما عزیزان:

روزی روزگاری انسانیت
ساعت12:17---13 تير 1390
سلام.از آخرین باری که اومدم خیلی مطلب گذاشتی.میخواستم تو آخرین پستت نظر بدم گفتم اینجا بگم که بهتر در مورد این پستت هم نظرمو بگم.به نظر من اون خانم اول از نفوذ کلامش رو شوهرش خبر داشته باشه.بونه اگه نفوذ داره باید بگه یه اتفاقی افتاده ولی اتفاق بد و خیلی بزرگی نیست.لازم نیست حتما تمام وقایع رو مو به مو بگه.فقط یه کلیت.نظر من اینه.
راستی آپم.وقت داشتی یه سری بزن.


sepide
ساعت13:22---12 تير 1390
سلام، از مطالبت خیلی خوشم اومد با نوشته هات خیلی راحت تونستم ارتباط برقرار کنم. از بازی با ابرا هم خیلی خوشم اومد چون منم بیشتر وقتا نگام به آسمونه و ابرارو میپام.
لینکت کردم، اگه دوست داشتی شمام اینکارو بکن.


دختر بهار
ساعت13:20---8 تير 1390
سلام خوب هستین آدم زمینی مهربون و دونا
آره منم به عنوان یک خانم همین کارو میکردم .
شوهرشم باید اش تشکر میکرد ک اتفاق به خیر گذشته و بدتر از این نشده و ی
البت نگفتی شوهره چیکارمیکنه؟

بعضی آدم زمینیا اینجورین هرچی خوبی کنی نمیبینن اما وای به روزی که ی اشتباه کنی خوبیا رو فراموش
کلیک میکنن رو کار بد


بشار
ساعت10:34---8 تير 1390

کار اون خانم درست بوده ... اون خانم یک فرشته است و من جای همسرش بودم احساس خوشبختی تمام می کردم و سعی می کردم تا میتونم جبران کنم و خوب باشم ...
در سفر های دیگه هم سعی می کردم امکانات و ... رو فراهم کنم و بعد به سفر بروم ...
همیشه تحسینش می کردم و از خوبی هاش تشکر می کردم ...
( همسر من هم یک فرشته هست با پدر و مادر پیرم و دو پسر و یک پسر خونده ام زندگی می کنیم و تا حالا گلایه و ... ندیدم و واقعا یک خانم به تمام معناست و دایم ازش تشکر میکنم و خوبی هاش رو یادآوری میکنم ... )
امیدوارم همه سعی کنن خوشبخت باشن و به همه خوشبختی رو هدیه بدن ...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 572
بازدید کل : 64553
تعداد مطالب : 117
تعداد نظرات : 349
تعداد آنلاین : 1